نقد و بررسی فیلم استیو جابز (Steve Jobs)

نقد و بررسی فیلم استیو جابز (Steve Jobs)

در دنیای بیزینس و برندینگ، غولی همچون اپل، همیشه عرصه‌ای برای کنکاش بوده است. یقینا استیو جابز یکی از موثرترین افراد پر توفیق جهان است که توانست با خلاقیت‌های بی‌حدوحصر خود برندی همچون اپل را به جهان معرفی کند.

به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | در دنیای بیزینس و برندینگ، غولی همچون اپل، همیشه عرصه‌ای برای کنکاش بوده است.

یقینا استیو جابز یکی از موثرترین افراد پر توفیق جهان است که توانست با خلاقیت‌های بی‌حدوحصر خود برندی همچون اپل را به جهان معرفی کند. برندی که هنوز پرفروش‌ترین آمار فروش محصولاتش به‌خصوص تلفن همراه، حتی چندین سال پس از فوت استیو جابز نیز حفظ شده است. در این مطلب نیز به سراغ فیلمی رفته‌ایم که زندگی و سرگذشت استیو جابز را به بهترین شکل به تصویر می‌کشد. نویسنده فیلم استیو جابز، آرون سورکین و کارگردان آن دنی بویل است و هزینه تولید این فیلم 30 میلیون دلار ارزیابی شده است. این فیلم 122 دقیقه‌ای به سه مقطع مهم از زندگی استیو جابز می‌پردازد و نکات مدیریتی خوبی از زندگی و کسب‌وکار او به مخاطب می‌آموزد.

در فیلم استیو جابز که بازیگر نقش جابز در آن مایکل فاسبندر است، به سه مقطع حساس در زندگی و کسب‌وکار این شخصیت توانمند و خودساخته اشاره می‌شود؛ ولی در حین فیلم می‌توان درس‌های مدیریتی زیادی از او آموخت. وقتی در حال تماشای این فیلم هستیم به‌خوبی می‌توانیم تکبر را در کنار و طرز صحبت‌کردن او ببینیم. جالب است که این فیلم به دلیل صداقتی که در خود داشت، با مخالفت همسر جابز روبرو شد؛ ولی در نهایت به اکران درآمد و یک فروش موفق را تجربه کرد. در بخشی از این فیلم می‌بینیم که نامزد سابق جابز سراغ او می‌آید و از او می‌خواهد که از فرزند مشترکشان که یک دختر است حمایت کند. جابز ابتدا توجه و اعتنایی به او نمی‌کند و می‌گوید که این فرزند متعلق به او نیست؛ ولی کم‌کم استیو کوتاه می‌آید و تصمیم می‌گیرد که یک رابطه خوب و قوی با دخترش بسازد.

وقتی از آدم‌هایی مثل جابز مشغول تماشای فیلمی بیوگرافی هستیم، باید دايما شاخک‌هایمان را تیز کنیم. چه یک کارمند ساده باشیم، چه یک تاجر نوپا، چه یک بیزینس‌من کارکشته و چه یک تریدر، زیست شخصیتی به مهمی جابز همواره درس‌های مهمی برای ما دارد.

فیلم به بهترین شکل ممکن از این سه مقطع زمانی زندگی جابز برای پیشبرد درام خود بهره‌برداری می‌کند.

فیلم جابز به‌خوبی به این پرسش پاسخ می‌دهد که "مشکل در یک سازمان چیست و چرا آن‌قدر مهم است؟" در یک سازمان مدیر باید به این پرسش پاسخ دهد و وقت خود را مدیریت کند. او فرصت این را ندارد که تمامی مشکلات ریزودرشت را بررسی کند.

فیلم همچنین به معیارهای رهبری موثر و کارآمد اشاره دارد.

بازی درخشان مایکل فاسبندر، با اینکه شباهت ظاهری زیادی به استیو جابز ندارد، اما به‌خوبی روحیه پرتلاش و بی‌قراری او را به تصویر می‌کشد. فاسبندر پیش‌ازاین هم در نقش شخصیت‌های آسیب‌دیده و پیچیده ظاهر شده است، مثل فیلم‌های «شرم»، «دوازده سال بردگی» و حتی نقش‌آفرینی در سری فیلم‌های پیش‌درآمد «مردان ایکس» در قالب شخصیت مگنیتوی جوان. اما در این فیلم، او با چالش مضاعف بازی در نقش یک شخصیت واقعی و مورداحترام در طول 14 سال روبرو است، از موهای بلند و پاپیون تا عینک و شلوار جین دم‌پا گشاد. او هرگز از به نمایش گذاشتن رفتارهای مغرورانه و زننده این مرد طفره نمی‌رود، اما شدت حضور و صراحت نگاهش باعث می‌شود او نه‌تنها جذاب، بلکه فردی قدرتمند به نظر برسد. او اهمیتی نمی‌دهد که شما او را دوست داشته باشید یا نه و همین هیجان‌انگیز است.

در این میان، کیت وینسلت در نقش جونا هوفمن، دستیار آرام اما قاطع جابز و صدای عقل بسیار موردنیاز او، درخشش خاصی دارد. همان‌طور که انتظار می‌رود، وینسلت چند سخنرانی عالی ارايه می‌دهد که با قدرت و متقاعدکنندگی اجرا می‌کند. ردوبدل‌شدن دیالوگ‌ها بین او و فاسبندر، اوج‌های فیلم را رقم می‌زند و تقریبا مانند راه‌رفتن روی طناب است؛ تبدیل‌کردن این دیالوگ‌های فشرده به جملاتی طبیعی کار دشواری است، اما هر دو بازیگر به‌خوبی از پس آن برمی‌آیند.

این فیلمنامه، نوشته آرون سورکین، نمونه‌ای بارز از سبک اوست: پر از کنایه‌های به‌جا و جملات هوشمندانه‌ای که هرگز در زندگی واقعی به کار نمی‌بریم. در انتها، ست روگن بهترین دیالوگ را بر زبان می‌آورد، جمله‌ای که پیش از رونمایی از کامپیوتر آی‌مک 1998 در سالن شلوغی رو به جابز می‌گوید: «می‌شه هم‌زمان هم آدم خوبی بود و هم بااستعداد. دوراهی نیست.» این جمله با زیبایی خودآگاهانه و بصیرت عمیق، مفهوم کل فیلم را تعریف می‌کند.

انرژی فیلم بی‌وقفه است و بازیگران همگی نه‌تنها به‌خوبی از پس ریتم تندوتیز دیالوگ‌های مخصوص سورکین برمی‌آیند، بلکه به آن‌ها جان می‌دهند. بااین‌حال، به دلیل اینکه فیلم تقریبا به طور کامل در مکان‌های سرپوشیده جریان دارد، راه‌رفتن و صحبت‌کردن مداوم - در راهروها، بالا و پایین‌رفتن از راه‌پله‌ها و ورود و خروج از درها - تقریبا به یک تقلید از سبک سورکین تبدیل می‌شود، شبیه چیزی که در اوج سریال «بال غربی» شاهدش بودیم.

به لطف کارگردانی پویای دنی بویل، «استیو جابز» هرگز خسته‌کننده نمی‌شود. فیلم به‌ندرت نفس می‌کشد و پر از اصطلاحات تکنولوژیک است، اما هرگز احساس کسل‌کننده بودن به مخاطب القا نمی‌کند. راهروها با تصاویر زنده می‌شوند. لحظاتی از گذشته به طور پیوسته باحال کات می‌خورند و به آن معنا می‌بخشند، آن هم اغلب با دیالوگ‌های همپوشان. درخشش نورها و غرش جمعیت می‌تواند آن‌قدر فراگیر باشد که احساس کنید شما هم آنجا هستید: در آستانه آینده.

بااین‌حال، اگر قبل از دیدن فیلم «استیو جابز» چیز زیادی در مورد او نمی‌دانید، فیلم کمکی به شناخت او نمی‌کند. اگر از گاراژ در لوس آلتوس کالیفرنیا که همه چیز از آنجا شروع شد یا دوستی پیچیده و طولانی او با وازنیاک اطلاعی ندارید، ممکن است عمق شخصیت جابز را درک نکنید. برای درک بهتر این فیلم، پیشنهاد می‌کنم مستند اخیر الکس گیبنتی با عنوان «استیو جابز: مرد درون ماشین» را ببینید که به موضوعات مشابهی می‌پردازد، اما با جزيیات بیشتر.

فیلمنامه سورکین با انتخاب این لحظات کلیدی در حرفه جابز و ساختاربندی آن‌ها به‌صورت یک نمایشنامه سه‌پرده‌ای، رویکرد جسورانه‌ای در پیش گرفته است. مطمينا این روش بسیار بهتر از فیلم‌های بیوگرافی سطحی و کلیشه‌ای است که از تولد تا مرگ را روایت می‌کنند. باتوجه‌به دیالوگ‌های زیاد و طراحی مینیمالیستی صحنه، به‌راحتی می‌توان تصور کرد که «استیو جابز» یک نمایش صحنه‌ای باشد.

همچنین به‌راحتی می‌توان شخصیت‌پردازی سورکین از جابز در «استیو جابز» را با شخصیت‌پردازی مارک زاکربرگ در «شبکه اجتماعی» مقایسه کرد که برای او در سال 2011 جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را به ارمغان آورد. هر دوی این افراد نابغه‌های دوراندیشی هستند که نحوه ارتباط افراد با یکدیگر را متحول کرده‌اند، هرچند در روابط با اطرافیان خود چندان موفق نبوده‌اند. این تناقض شاید کمی اغراق‌آمیز باشد، اما جالب است، باوجوداینکه شخصیت‌های داستان آن‌قدر خشن هستند که اعمالشان طعم بدی در دهان مخاطب باقی می‌گذارد.

اینکه فیلم سعی نمی‌کند این شخصیت‌های جذاب و درعین‌حال پر‌نقص را رستگار کند یا حتی ذره‌ای باعث دوست داشتن آن‌ها شود، خود به نوعی نوآوری به نظر می‌رسد.

اگر شیفته الهام‌گیری از کارآفرین موفقی چون جابز هستید، این فیلم مال شماست!

می‌توانید فیلم را از اینجا تماشا کنید.

آخرین اخبار بورس و اقتصاد